ولایت غریب ، ولایت قریب

وبلاگ حاضر ، بحثی است در ولایت برای معتقدان به ولایت ، دعوتی است به ولایت برای بی خبران از ولایت، انذاری است از خداوند برای ..

ولایت غریب ، ولایت قریب

وبلاگ حاضر ، بحثی است در ولایت برای معتقدان به ولایت ، دعوتی است به ولایت برای بی خبران از ولایت، انذاری است از خداوند برای ..

روات حدیث چه کسانی هستند ؟

راویان حدیث چه کسانی هستند؟ کسانی که حالا چه حضوری چه غیر حضوری، چه به صورت مستقیم، چه به صورت الهام یا موضوعات مختلف ، می‏توانند از امام زمان(عج) مطلب را بگیرند و بین مردم مطرح کنند.


... أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ..


 و اما رویدادها و پیش آمدهایی که در آینده روی خواهد داد، درباره آن ها به راویان حدیث ما رجوع کنید زیرا که آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا می باشم. / کلمه الامام المهدی ص288

 

منظور از راویان حدیث در حدیثِ فوق همانگونه که امام زمان(عج) می فرمایند : زمانی که مسائل جدیدی برای شما پیش آمد به راویان حدیث ما رجوع کنید. صرفاً فقها نیستند و این که می‏گویند فقها هستند یک اشتباه رایج در این هزار و دویست ساله است.البته ممکن است گاهی هم یک فقیه راوی حدیث باشد اشکالی ندارد ولی هیچ دلیلی ندارد که بگوییم راویان حدیث الزاماً فقها هستند .

 

 محمد بن عبدالله بن جعفری حمیری، از شخصیتهای برجسته و با فضیلتی است که فقهای شیعه، چون می دانستند که وی با حضرت رابطه دارد، نامه می نویسد و جواب می گیرد، مراجعه کرده و از هر جهت به او اطمینان داشتند.و آنچه از محتوای توقیعات بر می آید این است که طرح سؤالات فقهی چه ازسوی فقها و چه از سوی دیگران رایج بوده و جالب است که در عموم موارد ، امام (ع) خودشان جواب فرموده اند و به فقها ارجاع نمی نمودند. لذا می توان گفت که نائبین و وکلای آن حضرت، محل رجوع همه اقشار شیعه، در موضوعات مختلف بوده و نسبت به دیگران اولی و شایسته عنوان "روات حدیث" هستند./ کلمه الامام المهدی (عج) ص 208 (نوشته آیت الله سید حسن شیرازی)

 

بیائیم تابع محض ولی فقیه ، مقام معظم رهبری ( حفظه الله ) باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

ما اعتقاد داریم که امام زمان(عج) به دلایل و بینات مختلف قرآنی، عقلی و نقلی، صاحب این انقلاب و مملکت هستند. و تأییدات و نصرتهای ایشان را در طول این 32 سال نسبت به مسیر این نظام مقدس شاهد بوده و هستیم. از ماجرای 21 بهمن گرفته تا ماجرای طبس، هشت سال جنگ، کوی دانشگاه، فتنه سال 88 و ... که در کلام نورانی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) با عباراتی چون امدادهای غیبی الهی، دست تأیید خداوند و ... مبرهن است.

ما اعتقاد داریم که رهبر معظم انقلاب، منصوب از جانب امام زمان(عج) هستند همچنانکه برخی از اعضای خبرگان وقت هم، در جریان انتخاب آیت الله العظمی خامنه ای(ایده الله تعالی) به رهبری، به این موضوع به کرات اشاره داشتند.

این دست یداللهی امام زمان(عج) است که در طول این 20 و اندی سال علی رغم همه هجمه و دشمنی جن و انس، داخلی و خارجی علیه این نظام مقدس، حضرت آقا و انقلاب را حفظ و مقتدرانه به پیش برده است.

همیشه در حساسترین شرایط و لحظاتی که کشور دچار التهاب عجیب می شود مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی)، با استغاثه به وجود نازنین امام(ع) ایشان را صاحب این انقلاب و این مملکت معرفی می نمایند و همگان را به این مهم تذکر می دهند ... و به کرات شاهد سخنان نورانی امام خمینی(ره) بوده ایم که می فرمایند صاحب این انقلاب و این مملکت امام زمان(عج) است و این انقلاب امانتی است الهی که ما باید به دست صاحبش یعنی امام(ع) برسانیم و ... .

خوب! اگر به این موضوعات قائل باشیم و این واقعیات را منطبق بر حقایق عالم بدانیم، وظیفه و مسئولیت من و شمای شیعه بسیار بسیار سنگین و خطیر خواهد بود! می دانید معنای این مقولات یعنی چی؟ یعنی مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی)، منصوب از ناحیه امام(ع) و متصل و منتفع از خیرات وجود ایشان هستند. نقطه اتصال انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و من و شمای شیعه به امام(ع) ایشان هستند. همراهی با مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) می شود همراهی با امام زمان(عج)، چرا که ایشان خلیفه و مجرای ولایت و حکومت امام زمان(عج) در این سرزمین هستند. مُسلمِ امام زمان(عج) در کربلای ایران، در عاشورای آخرالزمان، مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) هستند. نکند خدای ناکرده! ما نیز چون کوفیان رفتار کنیم ...! اگر امام حسین(ص) به مسلم(ره) اعتماد کردند و ایشان را به عنوان نماینده خود برای دعوت شیعیان به نصرت، روانه کوفه کردند، امام زمان(عج) به مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) اعتماد کرده اند و این عطیه گرانبهای الهی یعنی حکومت اسلامی را به دست ایشان سپرده اند. حکومتی که محصول تمام زحمات، دردها و رنج های انبیاء و رسل(ع) و اهل بیت(ع) است. حکومتی که خون ده ها هزار شهید در رگهایش جریان دارد. حکومتی که آغاز زمینه سازی شیعه برای ختم شب تاریک غیبت و طلوع خورشید ظهور است.

ای کاش ... و ای کاش! ذره ای از تاریخ عبرت می گرفتیم رفتار کوفی وارمان را رها می کردیم! ای کاش در قبال نماینده امام زمان(عج) سر تسلیم فرو می نهادیم و به ایشان اعتماد داشتیم و ذره ای برای خود در قبال این بزرگوار شأن قائل نمی شدیم!

اگر نماینده امام زمان(عج)[مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی)] ولیّ این جامعه هستند و حاکم این نظام اسلامی، چرا ما این همه در جامعه معضل و مشکل داریم؟ عمده ترین دلیل این ماجرا؛ کوفی رفتار کردن در قبال مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) است. یعنی چی؟ ببینید! از صفات تأسف بار کوفیان آن زمان؛ عدم اطاعت و حرف شنوی از امام(ع) بود. در عرصه های مختلف به امام معصوم(ع) انتقاد می کردند و امورات مملکتی و اجتماعی را معطل می کردند. در هر قائله و ماجرایی هر کوفی یک نظریه پرداز و تحلیلگر می شد و به قبیله یا اطرافیانش خط می داد، در هر ماجرایی از خود رأی و نظر صادر کرده و امام(ع) را نصیحت می کردند. اگر فرصت می یافتند از وجوه مختلف سعی می کردند امام(ع) را تحت فشار قرار دهند تا ایشان به خواسته آنها تن دهد. کوفیان آن زمان یا از روی جهل و یا برای نیل به منافع شومشان سعی می کردند جایگاه امام(ع) را کمرنگ جلوه دهند و...

آیا این صفات کوفی، در جامعه ما آشنا نیست؟ ما نیز در قبال مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) این چنین هستیم، چه خوشمان بیاید یا نه!

اما رفتار صحیح در قبال امام(ع) و نماینده امام(ع)؛ مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) چیست؟ وقتی به قرآن و کلام و سیرۀ اهل بیت(ع) رجوع می کنیم؛ می بینیم که حداقل رفتار در قبال ولیّ، «اطاعت محض» است. رفتار فراتر از اطاعت، «تبعیت محض» است. در جامعه ای که حاکم آن امام(ع) یا خلیفۀ امام(ع)؛ ولی فقیه است فقط و فقط یک جناح، یک حزب و یک خط وجود دارد: مطیعان و متبعان ولی فقیه! و تمام سعی این امة واحده عمل به منویات نورانی ولی فقیه است چرا که نظر و رأی ایشان مورد تأیید صاحبش امام(ع) است.

خوب یک نگاهی به خودمان بیاندازیم، چرا در جامعه ما اینگونه نیست؟ چرا در جامعه و عرصه های مختلف زندگی اجتماعی و فردی ما خواست و نظر مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) بسیار کمرنگ بوده و خیلی وقتها اصلاً مطرح نیست؟ متأسفانه در عمده خواص ما و بلکه به تبع آنها در عوام هم این موضوع جریان دارد. هر کس دنبال این است که رأی و نظر من چیست؟ حتی در عرصه اجتماعی و سیاسی و مذهبی هم ما حریم نگه نمی داریم! تا کسی به زعم ما اشتباه می کند یا نظر و رأیش با سلیقۀ ما وفق ندارد، او را به هزار و یک انگ و نسبت و ... متهم و محکوم می کنیم، در جریانات سیاسی ما که این موضوع غوغا می کند، فراتر از آن بین قوای اصلی کشور هم این موضوع کماکان ادامه دارد، که بارها مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) نسبت به این ماجرا ابراز ناراحتی و گله داشته اند. نمونه آن هم صحبت های اخیر ایشان در دیدار با نمایندگان مجلس بود!

خود رأیی ها، پیشداوری ها، تهمت ها، دعوا مرافه ها، گریبان همدیگر گرفتن ها و ... اصلاً در حکومت و نظام ولایی نه تنها جایگاه نداشته بلکه به شدت منفور و زیر سوال است، از طرف هر کس که می خواهد باشد!

در حکومت ولایی همه ارکان سیاسی، اجتماعی، مذهبی و ... حتی مرجعیت فقهی زیرمجموعه ولایت مطلقه فقیه و قائم به ولی فقیه است، همه مناصب و جایگاه ها باید متصل به ولی فقیه و مطیع محض ایشان باشند. نه اینکه هر کش دنبال اعمال نظر و تصمیم خود باشد! همه ارکان همانند اعضای یک پیکره هستند که فقط و فقط باید توسط مغز اداره شوند. اگر هر سلولی خود رأی شود و دنبال نظر خود یا دیگری باشد بلافاصله اتصال خود با مغز را قطع کرده و می میرد.

کسی که جویای هر گونه نظر و رفتاری جز رأی و امر مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) باشد، اتصال خود به ولایت الهی را قطع و خود را تحت ولایت طاغوت قرار داده است، چه بداند و چه نداند! یا مطیع محض و تابع محض ولی فقیه هستیم یا تحت ولایت شیطان(لعنة الله علیه)، جای سومی هم نیست. یا در بهشت یا در جهنم!

به عنوان مثال اگر مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) بفرمایند از امروز فلانی عزل است، همه با رضایت کامل باید تسلیم محض باشیم و اگر روز بعدش بفرمایند فلانی برگردند، باز هم همه باید با رضایت کامل تسلیم محض باشیم.

چرا در جامعه ولایی ما این همه تشتت آراء و نظر و تحلیل در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و مذهبی وجود دارد؟ پس معلوم است که هیچ کدام عملاً قائل به ولایت مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) نیستیم!

امروز مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) می آیند صحبت می کنند، مواضع را بسیار روشن تبیین می کنند، صریح نظر و رأی خودشان را اعلام می کنند، وظایف را تعیین می کنند، اما فردا هر کسی بلند می شود شروع می کند به تحلیل و ارائه نظر و ... و اینقدر این کار را ادامه می دهند که اصلاً خروجیشان با منویات رهبر معظم انقلاب 180 درجه اختلاف و تضاد پیدا می کند. مگر معظم له، شفاف نظر خویش را بیان نمی دارند؟ آیا کسی می تواند یک نمونه نشان دهد که مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) در جایی مبهم و رمزگونه صحبت کرده اند که آقایان اینطور مدعی رمزگشایی از بیانات معظم له هستند؟!! بارها ایشان مطرح فرموده اند که نظر بنده در جمع های خصوصی و عمومی تفاوت ندارد، همین است که در جمع ملت می گویم!

اما رفتار ما اینگونه است: امروز آقا می فرمایند فلان مسئله یک مسئله کم اهمیت و حاشیه ای است، فردای همان روبرخی افراد می آیند در تریبون نماز جمعه می گویند نه! این از مهمترین مسائل کشور است!!! مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) می آیند و مظلومانه همه خواص سیاسی، اجتماعی و مذهبی را دعوت به موضع گیری و شکستن سکوت در قبال فتنه گران می کنند هیچ کس اعتنا نمی کند. ولی زمانی که ایشان مثلاً در قضیۀ اخیر دولت همگان را دعوت به حوصله، تحمل و صبر می کنند و از تحلیل گذاشتن خواص، جریانات و مطبوعات بر صحبت هایشان ابراز گله و ناراحتی می کنند، می بینیم که از فردای همان روز شروع می کنند در تریبون نماز جمعه، صدا و سیما، رسانه های مختلف و ... به نظر دادن، متهم کردن، تحلیل کردن، شانتاژ کردن و ... و کار به جایی می رسد که اوضاع کشور ملتهب می شود. و نیز در موضوعات بسیاری که فرصت بیان نیست!

و نکته جالب توجه اینکه، عمده این افراد، طلبکارانه دیگران را امر به اطاعت از مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) و التزام گفتاری و عملی به ولی فقیه می کنند!!!!!!!!!!!!!!

آیا این نوع فرهنگ آلوده به نفاق نیست؟! آیا خداوند این نوع رفتارها را نفاق معرفی نمی کند؟! آیا نتیجه این نوع رفتار و گفتار این مدعیان ولایت، تضعیف جایگاه ولی فقیه؛ مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) نیست؟! وقتی کسانی که خود را منتسب به ولی فقیه معرفی می کنند و از جایگاه های حساس کشور در انظار افکار عمومی و رسانه های داخلی و خارجی، عملاً نسبت به مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) دهن کجی می کنند، آیا دیگر آبرویی برای ما باقی خواهد ماند؟!!!

به کجا می رویم؟!!!!

بیاییم توبه کنیم، بیاییم عملاً توبه کنیم، بیاییم در کوچکترین و بزرگترین مسائل کشوری، لشگری، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، قضایی، اطلاعاتی و تا آنجا که امکان دارد در زندگی شخصیمان نظر و خواست مقام معظم رهبری(ایده الله تعالی) را جویا شویم و سعی در اعمال آن داشته باشیم. چنین نیتی، چنین تفکری، چنین رفتاری در قبال نماینده امام زمان(عج) پسندیده است، احسنه و مورد رضایت خدای متعال است. اگر اینگونه باشیم تحت ولایت الله هستیم وگرنه سرانجاممان جهنم خواهد بود ...!

 

ولایت غریب قسمت اول

نظارت خداوند بر انسان ، نظارتی مداوم و همیشگی است . لحظه ای نیست که از او غافل باشد . نه تنها بر رفتار و گفتار و کردار او نظارت دارد بلکه از عمق ضمیر او و نیات او با خبر است . انسان هیچ چیز را نه در ظاهر و نه در باطن نمی تواند از خدا مخفی کند و خدا همیشه در کنار انسان حاضر است و ناظر .

برای انسان نیز باب مستفلی را باز کرده است به نام « عبادت » تا او نیز بتواند در هر لحظه از شب و روز و در هر جائی که هست او را بخواند و با او در ارتباط باشد . باب عبادت است که انسان را به عبودیت می رساند .

عبودیت عالی ترین مقامی است که خداوند برای انسان قائل شده و هیچ نعمت دیگری جای آنرا نمی گیرد . کمال انسان در عبد بودن اوست . عالی ترین پاداشی هم که خداوند به انسان می دهد ، پذیرش او در زمره عباد است . عبودیتی که به هدایت خدا ، انسان به نفس مطمئنه رسیده و موحب رضایت کامل او گشته است . خدا هم از او راضی است و او را به عنوان « عبد » پذیرفته و در بهشت مخصوص خود جای داده است . « یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی » ، سوره فجر آیات 27 تا 30   

از خلقت تا خلافت / قسمت دوم و پایانی

«انسان» موجودی است «مأنوس» که با دو بستر رشد خود یعنی طبیعت و شریعت کاملاً «انس» دارد. هر آنچه برای رشد خود نیاز دارد، پاسخ آن در آن دو بستر موجود است و انسان با هر دو آنها همچون «انیس و مونس» است. بستر طبیعت پاسخ نیازهای جسمی او را می دهد و بستر شریعت نیازهای روحی او را تامین می کند و هر دو بستر توأماً یاری اش می کنند تا به انسانیت خود برسد.

مایه رشد او، وجود قوانین مساعد با فطرت اوست تا با بهره وری از زمینه مستعد آنها بتواند استعدادهای خود را شکوفا کرده و به سعادت برسد.

خصلت بارز او نیز مبارزه است با هر چه که سد راه این «رفتن» باشد. بروز هر مرحله ای از رشد، گامی است به جلو تا به جایی که بتواند خود را موحد کامل به خدای واحد ابراز کند. «و برزوا الله الواحد القهار»

«انسان» با مسماترین اسم عام است که می توان روی این موجود تازه پا به حیات گذارده گذاشت.

یعنی انسان مانوس با خلقت خدا.

مراحل مبارزه اش نیز با هوای نفس و شیطان و دنیاپرستی دهگانه است:

1ـ نماز2ـ روزه3ـ حج4ـ جهاد5ـ خمس6ـ زکات7ـ امر به معروف8ـ نهی از منکر9ـ تولّی (ولایت)10ـ تبّری (برائت)

تا این جا طی ده مرحله پا به عرصه وجود گذارد. طی ده مرحله برای گذراندن دوره آزمایش به تبعیدگاه خود آمد. طی ده مرحله هم به خودسازی و اصلاح جامعه پرداخت. اکنون آماده است تا با کل هستی، در حرکت به سوی خدا هماهنگ شود و وحدت تمام هستی را به نمایش بگذارد.تجلی این هماهنگی در وحدت کجا است؟ در «حج».

ادامه مطلب ...

از خلقت تا خلافت / فسمت اول

از خلقت تا خلافت

انسان کیست؟

برای شناخت انسان، باید سیری در خلقت او کنیم تا دریابیم از کجا و چرا آمده است. قرآن در چند سوره صحبت از خلقت انسان می کند که در هر قسمت به بخشی از روند خلقت او اشاره دارد. اولین اشاره قرآن به زمانی است که او «هیچ» بود. ظاهراً به «هیچ» نمی شود اشاره کرد ولی اکنون که «هست» شده، می توان به زمانی که «هیچ» بود اشاره کرد. مثل این که به آدم عاقلی بگویند آن زمان که بچه بودی و عقل نداشتی. درست است که آن زمان عقل نداشت، ولی اکنون که عقل دارد.

1ـ اولین مرحله خلقت انسان زمانی است که هیچ بود «اَوَلا یَذکُرُ الاِنسانُ اَنّا خَلَقناهُ مِن قَبلُ وَلَم یَکُ شَیئاً»[1] علت این که این مرحله به عنوان اولین مرحله از خلقت قلمداد شده این است که این زمان، مرحله اراده خلقت است که اهم قضیه همین جا است. تا اراده اولیه مبنی بر ایجاد چیزی نباشد، آن شییء اصلاً به وجود نمی آید. در حقیقت مرحله انشاء، همین زمان است.

2ـ زمان دوم وقتی است که «چیزکی» بود ولی آنقدر ناچیز و نامربوط که به حساب نمی آمد و قابل ذکر نبود و نمی شد از آن تلقی انسان نمود. «هَل اَتی عَلَی الاِنسانِ حینٌ مِنَ الدَّهرِ لَم یَکُن شَیئاً مَذکوُراً»[2]

ادامه مطلب ...